دیکشنری
داستان آبیدیک
اعمال کننده
english
1
general
::
applier, enforcer
transnet.ir
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
اعمال صلح
اعمال غیر قانونی دارای اثر مستقیم
اعمال غیرقانونی
اعمال قدرت
اعمال قدرت (کردن)
اعمال قوانین ایالات دیگر به اقتضاء موارد خواسته
اعمال قوه
اعمال نظر ( کردن)
اعمال نظر (کردن)
اعمال نفوذ (کردن)
اعمال نفوذ ناروا
اعمال نفوذ کردن
اعمال کردن
اعمال کردن اعمال
اعمال کردنی
اعمال کننده
اعمال یا رفتارخلاف اخلاق و وجدان
اعمالی که الزاما حاکی از اعراض بالفعل باشد
اعمام
اعمام ابوینی
اعمام ابی
اعوان
اعوجاج
اعور
اعیاد
اعیان
اعیان ثابته
اعیان زاده
اعیان مستاجره
اعیان منصوبه
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید